چگونه در کانادا پولدار شویم؟ سریعترین راه پولدار شدن در کاناداست چیست؟ چطور میشود در کانادا میلیونر شد؟ چنین سوالاتی هرچقدر هم که برای عدهای عجیب باشند، به ذهن بسیاری از ما خطور کردهاند. پس اجازه بدهید من همین در ابتدای کار یک توصیهٔ عجیب بکنم! برای پولدار شدن در کانادا یک راهکار خیلی ساده هست که میتوانید امتحان بکنید: وارد یکی از پلتفرمهای کاریابی معتبر مثل Indeed بشوید و با کمک فیلترها شغل های پردرآمد کانادا را غربال کنید.
مثلا مبلغ دستمزد ساعتی یا درآمد سالانه را کم و زیاد کنید و ببینید با بالاترین اعداد و ارقام دستمزد، چه گزینههایی در بازار کار کانادا هست. مثلا کدام مشاغل هستند که ساعتی ۱۰۰ دلار به بالا دستمزد میدهند یا کدام قشر از افراد شاغل، سالانه بیش از ۲۰۰ هزار دلار درآمد دارند! حالا ببینید تمایل یا امکان رفتن به سمت این شغلها را دارید یا نه!
برای درصد بالایی از افراد، به دلیل مسیر کاری و حرفهای متفاوتی که طی کردهاند، جواب این سوال منفی است. اما باز هم هیچ جایی برای نگرانی نیست! به سه دلیل خیلی ساده:
در این مطلب خواهیم دید که برای پولدار شدن راهکارهای واقعبینانه و سرراستی وجود دارد. راههایی که شاید با رویای پولدار شدن یک شبه و یک ساله و ناگهانی بعضیها همخوانی نداشته نباشند. حتی در طی سه چهار پنج سال هم شما را پولدار نکنند. اما شک نداشته باشید که هر بنیبشری را در مسیر درست پولدار شدن قرار میدهند. به عبارت دقیقتر:
بعضی از مهاجران ممکن است با حداقل حقوق در کانادا هم احساس خوشبختی داشته باشند و عدهای هم شبانهروز به راههای درآمد بیشتر و ارتقای شغلی فکر کنند. واقعیت این است که هیچ آدمی با کارگری یا کارمندی ۹ صبح تا ۵ عصر به پول و ثروت نمیرسد و احیانا پنج ثروتمند اول کانادا هم با این حرف موافق باشند.
غیر از دیوید تامسن که به نوعی زادهٔ ثروت بوده و غول رسانهای پدرش را به یک امپراتوری عظیم بدل کرده، سایر این افراد و باقی ثروتمندان عالم در چند نکته اشتراک دارند:
من متصورم که خوانندهٔ این مطلب دنبال راهکارهای عملی و واقعی است، جاهطلب است و دوست دارد در زندگی به قلههای بلندتر و خوشآب و هواتری برسد. فکر کنم وقتش رسیده که برویم سر اصل مطلب و دستورالعملهایی را مرور کنیم که میتوانند ما را در مسیر پولدار شدن در کانادا یا هرجای دیگر دنیا را قرار بدهند.
هیچ مسیر کوتاه و میانبر مخفی برای پولدار شدن وجود ندارد! شانس و اقبال مال برندگان لاتاری است. اما باید واقعبین باشیم و با حساب و کتاب و قدمهای محکم به سمت این هدف حرکت کنیم. در قدم اول باید به واضحترین شکل ممکن به یک سوال اساسی پاسخ بدهیم: تعریف پولدار شدن از نظر ما چیست؟
هرکدام از موارد بالا میتوانند یکی از مشتقات مفهوم پولدار شدن و آمال و آرزوی بسیاری از ما باشند. اما چه بهتر که یک هدفگذاری واضح و مشخصی داشته باشیم و به یک عبارت گنگ و مبهم مثل «میخوام پولدار بشم» قناعت نکنیم! هرچه بهتر خودمان را بشناسیم و اهداف و خواستههای واضحتری داشته باشیم، میتوانیم انتخابهای بهتری داشته و سرعت رسیدن به آنها را بیشتر کنیم.
جامعه کانادا یک جمعیت ۱ درصدی دارد که مصداق پول روی پول گذاشتن هستند. اینها برخلاف باقی مردم کانادا نگرانی خاصی بابت قسط خانه و بالا رفتن قیمت کره و تخم مرغ و تمام شدن آبونمان نتفلیکس ندارند. نگرانیهای آنها از جنس دیگر و سطح زندگیشان در لیگ متفاوتی است. مسیری که ثروتمندان کانادایی رفتهاند، قطعا شامل یک یا چند مورد از موارد زیر است:
اگر از من بپرسید که سریعترین مسیر برای پولدار شدن برای مردم عادی در کانادا کدام مسیر هست، جوابی جز بازار بورس ندارم. البته به شرطی که با قدمهای کوچک شروع کنیم تا کمکم سوادش پیدا شود. بازار بورس، سالهاست که یکی از مطمئنترین راههای پولدار شدن در کانادا و سایر کشورهای دنیا بوده است.
مثال بارزش همان آقای دیوید چریتن است که بالاتر معرفی کردم. ایشان یک استاد بازنشسته دانشگاه استنفورد است. اما دارایی ۱۴ میلیاردیاش را با حقوق بازنشستگی یا مسافرکشی در اوبر بدست نیاورده! بلکه از همان ابتدای شکلگیری گوگل، روی خرید سهام تمرکز کرده و حالا با داشتن یک سهم قابل توجه در Alphabet Inc (شرکت مادر گوگل) سومین ثروتمند کانادا شده است.
پس شما هم برای پولدار شدن در کانادا این راه سنتی و مطمئن را در رادارتان داشته باشید:
دولت کانادا فرصتهای زیادی به شهروندان میدهد تا بتوانند با استفاده از حسابهای سرمایهگذاری معاف از مالیات یا اصطلاحا Tax-Sheltered ارزش داراییهایشان را افزایش بدهند. سرمایهگذاری در بازار بورس (Stock Market) یکی از همین فرصتهاست.
اما بسته به اینکه یک حساب معمولی داشته باشید یا از یک حساب معاف از مالیات استفاده کنید. در حالت عادی وقتی مشغول بورسبازی هستید دوبار شامل مالیات میشوید. یکی زمانی که سود سهام یا Dividend به حسابتان واریز میشود و یکی هم در زمان Withdrawal یا همان برداشت وجه.
خرید و فروش سهام شرکتهای سودده، یکی از مرسومترین راههای سرمایهگذاری در بورس است. البته اینجا منظورم از سودآوری، فقط موفقیت مالی شرکت نیست. منظورم شرکتهایی هستند که به سهامدارانشان سود ماهانه یا اصطلاحا Dividend میدهند. در این مدل سرمایهگذاری هم با بالا رفتن ارزش سهام و هم با دریافت سود، از دو جهت نفع میبرید. حالا این میزان سود هرچقدر هم کم باشد، باز هم یک درآمد خودکار و بیدردسر و در عین حال مطمئن است که میتواند در یک بازهٔ زمانی چند ساله، عدد درشتی شود.
در اغلب مواقع، مسیر پولدار شدن در کانادا هم مثل سایر کشورها، از ایستگاهی به اسم کارآفرینی میگذرد. یکی از دوستان من اعتراض میکرد که با این هزینههای زندگی در تورنتو، چطور انتظار داری که برای کاسبی دوم وقت بگذاریم؟! مگر هر روز بیشتر از ۲۴ ساعت زمان دارد؟ مگر آدم چقدر انرژی دارد؟
البته که این دوست ما تا حدودی حق داشت و بیراه نمیگفت. مسئله اینجاست که ماجرای کارآفرینی، کلا چیزی غیر از همین سختیها و چالشها نیست! یعنی باقی مردم هم، برای استقلال مالی مسیر همواری نرفتهاند! آنها هم در کنار کار ثابت، به تدریج مقدمات کاسبی خودشان را فراهم کردهاند.
هرشب یا آخر هفتهها چند ساعت به آن اختصاص دادهاند و کمکم پول جمع کردهاند. در نهایت وقتی کارشان به بار مینشیند و جای پایشان محکم میشود، کارمندی صبح تا غروب را بیخیال میشوند و تماموقت به کاسبی جدید میرسند. ماجرای کاسبی مستقل برای قشر متوسط و کارمند و کارگر، چیزی جز این نیست و حالت دیگری ندارد.
به قول قدما، هرکه طاووس خواهد، جور هندوستان کشد! اگر کارمند جماعت حدود ۴۰ ساعت در هفته کار میکند، هفتهٔ کاری یک کارآفرین یا فریلنسر، دست کم روی شصت هفتاد ساعت بسته میشود! راستش را بخواهید، کارآفرینی یا خوداشتغالی، اصلا کار سادهای نیست و به درد هر کسی نمیخورد. اما در واقعیت برای قشر متوسط و کمدرآمد، بهترین راه برای پولدار شدن در کانادا محسوب میشود. حالا اینکه بهترین بیزنس در کانادا چیست و چه کاری بیشتر به درد مهاجران میخورد، بحث دیگریست و مقاله مجزایی میطلبد.
از آنجا که سرمایهگذاری در ملک به تمکن مالی خوبی احتیاج دارد، جزو راههای زمانبر و بلندمدت محسوب میشود و لااقل در سالهای اول مهاجرت برای همه میسر نیست. اما به تجربه ثابت شده که در کانادا هم، یکی از راههای پولدار شدن، اجاره دادن ملک است. حتی زمانی که قادر به خرید یک آلونک کوچک هم باشید، بهتر است سریعتر فرصت را غنیمت بشمرید و به یک مجرای درآمدی سرراست برسید.
این مورد با توجه به افزایش نرخ بهره و اوضاع نابسامان بازار مسکن در کانادا، ریسکهایی هم دارد که باید نسبت به آنها هوشیار باشیم. مثلا باید این احتمال را در نظر بگیریم که دولت کانادا وارد عمل شود و برای مهار افزایش نرخ اجارهها، سقف مشخصی تعیین کند.
شاید آوردن صرفهجویی و مدیریت هزینهها در لیست راههای پولدار شدن عجیب باشد. اما به سبک زندگی و عادات مالی پولدارها توجه میکنید با یک واقعیت مشترک مواجه میشوید. این افراد برخلاف عدهٔ زیادی از مردم، اصراری به خرج کردن تمام آنچه در میآورند ندارند! یعنی سالها با صرفهجویی و مدیریت مالی زندگی کردهاند تا دخل و خرجشان با هم جفت و جور باشد و همیشه ته حسابشان چیزی برای پسانداز یا سرمایهگذاری باشد.
بنابراین هدف از مدیریت هزینهها، فقط جمع کردن و پسانداز برای روز مبادا نیست! بلکه استفاده از آن در سرمایهگذاریهای مطمئن و هوشمندان است که میتواند مسیر زندگی یک خانواده را تغییر بدهد. از سرمایهگذاری در بازارهای مالی تا استارتاپها و کسب و کارهای آیندهدار، پولدارها رفتار کاملا متفاوتی با پول دارند. آنها به پول به چشم وسیلهای برای تکثیر بیشتر و تولید سرمایهٔ بیشتر نگاه میکنند و ترجیح میدهند پول برایشان کار کند تا بالعکس! در حالیکه قریب به اتفاق مردم، پول به زحمت بدست آمده را مثل آب خوردن خرج میکنند و توجهی به فرصتهای سرمایهگذاری ندارند.
نمیتوانیم درباره این سوال که «چگونه در کانادا پولدار شویم» صحبت کنیم و سرمایهگذاری در استارتآپها را از قلم بیندازیم. آن هم در کشوری مثل کانادا که اکوسیستم استارتاپی قدرتمندی دارد و نمونههای موفقی مثل Shopify و Hootsuite را به دنیا معرفی کرده است. دو برندی که روی هم نزدیک به ۱۹ میلیون کاربر و معادل ۹۸ میلیارد دلار ارزش دارند.
از یک طرف، فناوری با سرعتی برقآسا در حال پیشرفت است و برای سرمایهگذاری در استارتاپها در ایدهآلترین دوران ممکن به سر میبریم. از طرف دیگر:
برای همین این مدل سرمایهگذاری، با وجود پتانسیلهای خیرهکننده، ریسک قابل توجهی هم دارد. هم میتواند سرمایهٔ شما را ۱۰ یا ۱۰۰ یا حتی ۱۰۰۰ برابر کند، هم اینکه به جایی نرسد و با شکست مواجه شود. بنابراین مهم است که در این قبیل تصمیمات، مطالعهٔ عمیقی داشته باشیم، با افراد متخصص مشورت کنیم و از مدیریت سرمایه غافل نشویم. یا لااقل یک مثل قدیمی را در سرمایهگذاری جدی بگیریم:
به باور کارشناسان، حرکت جهان به سمت بلاکچین و کریپتو اجتنابناپذیر است. فرایند پیوستهای که پر است از فرصتهای بکر و دست اول برای سرمایهگذاری. مشکل اینجاست که در همین بهبوههٔ داغ شدن بازار ارزهای دیجیتال و سایر فناوریهای مبتنی بلاکچین، کلاهبرداران و شیادان هم پا به عرصه میگذارند.
پس برای این قبیل سرمایهگذاریها باید با چشمان باز و اطلاعات کافی قدم برداشت. وگرنه به شخصه چند نفری را سراغ دارم که مالباختهٔ کریپتو هستند! اما اگر سرمایهگذاری در کریپتو را با نظم و آگاهی و مدیریت سرمایه پیش ببریم، میتواند مثل بازار بورس (حتی بیشتر از آن)، تکانهای قابل توجهی در اوضاع مالی فرد ایجاد کند. توصیه میکنم قبل از سرمایهگذاری در کریپتوجات، به موارد زیر دقت داشته باشید:
در این مطلب هشت راهکار عملی و سرراست را معرفی کردیم و توضیح دادیم که مسیر پولدار شدن در کانادا یا سایر کشورهای دنیا، از مسیر سرمایهگذاری، مدیریت هزینهها، راهاندازی بیزنس شخصی، ایجاد منابع درآمدی متنوع و در کل داشتن ذهنیت و رویکرد درست نسبت به پول عبور میکند. امیدوارم این توصیهها کمک هرچند اندکی به شما بکند و شاهد روزی باشم که شما قله اهداف مالیتان را یکی پس از دیگری فتح میکنید.
اگر از تجربه و علاقه لازم برای یک رشته و حرفهٔ خاص برخوردارید، بهترین حالت اینست که حول همان موضوع یک کسب و کار مستقل راه بیندازید. این روند را تا زمانی پیش ببرید که کار جدید به درآمدزایی برسد و شما را از کارمندی صبح تا عصر بینیاز کند. اما این احتمال را در نظر بگیرید که لااقل در سالهای ابتدای مهاجرت، مجبور باشید برای گذران امورات، به یک درآمد ثابت تکیه کنید. توصیه میکنم مطلب «چقدر طول میکشد در کانادا کار پیدا کنم» را مطالعه بفرمایید.
سرمایهگذاری در استارتاپها، بازار کریپتو و فارکس، با وجود ریسک بالا پتانسیلهای عجیب و غریبی دارند اما چندان به درد سرمایهگذاران آماتور نمیخورند. مگر اینکه یک مشاور قوی و تریدر کارکشته کنار دستتان داشته باشید. آنهایی که میخواهند به تازگی وارد بازارهای مالی شوند بهتر است از بورس شروع کنند. دقت کنید که عجله برای پولدار شدن، شما را در معرض تصمیمات هیجانی و انتخابهای نامناسب قرار میدهد.
این مورد بسته به بروکر انتخابی شماست. بعضی از بروکرها هیچ رقمی را به عنوان حداقل لازم تعیین نمیکنند. در این حالت حداقل سرمایهٔ لازم مساویست با مجموع قیمت یک عدد سهم از سهام شرکت مورد نظر، به اضافه فی پرداختی به بروکری که با آن کار میکنید.