چقدر طول میکشد در کانادا کار پیدا کنم؟ مدت زمان رسیدن به درآمد در کانادا چقدر است؟ آیا چیزهایی که در مورد رقابتی بودن بازار کار کانادا میشنویم صحت دارد؟ آیا به طور کلی کار پیدا کردن در کانادا کار سخت و طاقتفرسایی است؟ در این مقاله سعی کردهام با جمعآوری تجربهٔ کاربران در کنار دادههای رسمی و معتبر، به این قبیل سوالات و دغدغهها پاسخ بدهم تا بتوانیم در شرایط امروز، به یک تصویر درست و واقعبینانه از بازار کار کانادا برسیم.
بله! متاسفانه با اوضاع اقتصادی فعلی، پیدا کردن کار در کانادا، مسیر چندان راحت و همواری نیست. خصوصاً کاری که هم با رشته تحصیلی یا تجربیات کاری شما مرتبط باشد و هم درآمد قابل قبولی تولید کند و امکان یک زندگی مرفه و ایدهآل را فراهم آورد. البته این قضیه در مورد تخصصها و سناریوهای مهاجرتی مختلف، متفاوت است و شدت و ضعف یکسانی ندارد. اما روی هم رفته، بر اساس تجربهٔ عدهٔ زیادی از مهاجران، میتوان نتیجه گرفت که در کانادای امروز کار به وفور هست. اما پیدا کردن کار ایدهآل در این کشور، آنقدرها که از وجناتش بر میآید و تبلیغش را میکنند، ساده نیست!
در ضمن بخشی از ماجرا به سبک زندگی و انتظارات شما هم بستگی دارد. یکی میتواند یک کارگر ساده باشد و با اجاره یک آلونک در یکی از نقاط ارزان کانادا و کار در فروشگاه، یک زندگی مجردی آرام را بگذراند و همین برایش کافی باشد. یکی هم به عنوان یک متخصص و تحصیلکرده به این کشور سفر میکند و تمام نکات لازم را در فرایند پیدا کردن کار در کانادا رعایت میکند اما باز هم به مرادش نمیرسد. یعنی واقعیت با آن چیزی که فکرش را میکرده فاصله داشته است.
براین رسیدن به یک ارزیابی واقعی و به دور از هرگونه تبلیغات و رویافروشی توسط شرکتهای مهاجرتی، چارهای نیست جز اینکه نیم نگاهی به تجربه سایر مهاجران داشته باشیم. برای اینکار تصمیم گرفتم به دو وبسایت Quora و Reddit که پررفت و آمدترین فُرومها یا تالارهای گفتگو هستند استفاده کنم تا ببینم ماجرا از چه قرار است و حرف حساب کاربران چیست.
فقط قبل از خواندن چکیدهٔ صحبت کاربران، لازم میدانم به یک نکتهای توجه کنیم. اینکه نظرات و تجربیات افراد، میتواند به شدت موردی و شخصی باشد و لزوما قابل تعمیم به تمام افراد، حالتها و سناریوها نیست. از طرفی هم باید این احتمال را در نظر بگیریم که نظرات بعضی از کاربران در فضای مجازی، به مقادیری اغراق، خوشبینی، غر و لند و یا اطلاعات نادقیق آمیخته است.
پس بهترین کار، مرور این نظرات با ذهن باز و توجه به یکسری نکات کلیدی است. بلکه همین نکات در حساب و کتابها و جستجوهایی که میکنیم مفید واقع شوند و دقت و هوشیاری بیشتری به تصمیمات ما تزریق کنند.
احتمالش هست که نظرات و صحبتهای زیر باعث حیرت تعدادی از خوانندگان شود. شاید هم فکر کنیم این تمام واقعیت نیست و صرفا نظر عدهای از افراد شکستخورده است که نتوانستهاند گلیمشان را از آب بیرون بکشند. بله احتمالش هست. اما وقتی این صحبتها را با دادهها و گزارشهای موجود و واقعیت هزینههای زندگی در کانادا یکی میکنیم، نمیتوانیم نگران نباشیم. بهرحال اگر هم فرض کنیم این نظرات بدبینانه است، مقادیری بدبینی میتواند آن زرق و برق کاذب و تبلیغات غیرواقعی کسب و کارهای مهاجرتی را خنثی کند و از تصمیمات خام و هیجانی نجاتمان بدهد.
من هم مثل هر مهاجر دیگری با کلی امید و آرزو برای داشتن یک زندگی خوب و شغل مطلوب و تجربهٔ یک کشور جدید به کانادا آمدم. میدانستم که اوایل مهاجرت، همه چیز سختتر است و با اینکه سابقه کار خوبی دارم مجبورم خیلی چیزها را از صفر شروع کنم. مجبورم شغلهای دسته پایین داشته باشم تا آن چیزی را که به عنوان تجربهٔ کانادایی «Canadian Experience» ازش یاد میکنند بدست بیارم. من تمام این کارها را کردم و همیشه هم در جستجوی شغل مناسب و ارسال رزومه بودم. اما الان که یک سالی هست از آمدنم به این کشور میگذرد، هنوز هم نتوانستم یک شغل درست و درمانی پیدا کنم!
احساس میکنم کانادا خودش را خیلی بهتر از آن چیزی که هست جلوه داده! یعنی همه اتفاقات و تصمیمگیریها و تبلیغات در خدمت اینه که طرح هرمی کانادا به قوت خودش باقی بمونه!
شما وقتی در کانادا دنبال کار میگردید، دارید با صدها نفری که قبل از شما تجربه کار در کانادا «Canada Work Experience» را داشتهاند رقابت میکنید! متاسفانه شرایط اونقدری که باید به نفع شما نیست!
رویای مهاجرت به کانادا خیلی وقت است که تمام شده! اینجا کار کردن تمام انرژی آدم را میگیرد.
به نظر من اون چیزی که به خورد مهاجران داده شده دروغی بیش نیست. واقعا باعث تاسفه و عدهٔ زیادی از مردم چنین حسی دارند. امروز حتی زندگی برای کسانی که متولد کانادا هم هستند سخت شده است. من گمان نمیکنم شرایط از اینی که هست بهتر شود. ابرهای رکود دارند به تدریج شکل میگیرند و تمام مشکلات سیستماتیکی که داریم مثل افزایش قیمت مسکن و هزینه زندگی، از این بدتر خواهد شد. من مدتهاست که در بازار کارم و سواد اقتصادی بدی ندارم. متاسفانه چشمانداز جالبی برای آینده متصور نیستم.
سرمایهگذاریهای بی حساب و کتاب در خارج، حجم عظیمی از مهاجرت در یک مدت خیلی کوتاه، و ۱۰ سال تصمیمگیری یک معلم نمایش {اشاره به نخستوزیر جاستین ترودو} برای اقتصاد کشور، انتظار چه نتیجهای غیر از این داشتید؟ از این به بعد اوضاع بدتر هم خواهد شد، ارزش پول کانادا به تدریج افت میکند و نرخ بهره افزایش پیدا خواهد کرد! تازه حباب بازار مسکن هم تا ۵ سال دیگر میترکد و آنجاست که اقتصاد این کشور به زانو در خواهد آمد.
برای همگی آرزو میکنم که هرچه سریعتر کار دلخواهشان را پیدا کنند. من که فعلا خودم را با درس و مدرسه مشغول کردهام. راستش اوضاع بازار کار هیچ وقت به بدی امروز نبوده است. در حوالی سال ۲۰۰۰ مردم به این راحتی از کار اخراج میشدند. حالا تا چشم کار میکنه، جز بیثباتی و نبود امنیت شغلی چیزی نمیبینید!
شرکتهای بزرگ پشت هم آگهیهای استخدامی منتشتر میکنند که LMIA بگیرند. استارتاپها آگهی استخدام میگذارند که به دیگران القا کنند در حال رشد و پیشرفت هستند. اما شغلهای واقعی و بدردبخور فقط با شبکهسازی گیر میان و در سایتهای کاریابی هم، تعداد شغلهای بدردبخور خیلی پایین است.
نکتهٔ مهم در صحبتهای کاربران الف و پ، اشاره به مفهومی به اسم تجربهٔ کانادایی یا Canadian Experiece است. منظور از این اصطلاح، به سادگی سابقهٔ کار در کاناداست و این تقریباً هر کاری را شامل میشود. از کارهای پارهوقت یا موقت گرفته تا کارهای داوطلبانه تا کار استخدامی، هر شکلی از کار در محیط کانادا، رزومهٔ شما پربارتر میکند.
فقط دقت کنیم که این مورد با آن چیزی که به عنوان Canadian Exاین قضیه برای بعضی از کارفرمایان کانادایی به قدری جدی است که در جلسهٔ مصاحبه دربارهٔ آن سوال میکنند و آنرا به عنوان یکی از شروط استخدام میدانند.
برای خیلی از مهاجران این سوال مطرح است که وقتی تازه واردم و تجربه کار در کانادا را ندارم، تکلیفم چیست؟ و این همان تعارض موجود بین انتظارات شما و واقعیت است. شما حتی اگر یک کارگر ماهر یا فرد تحصیلکرده هم باشید، باید آمادگی یک سال دورخیز و رزومه فرستادن را داشته باشید! چرا؟ چون در یک شرایط یکسان، مهاجرانی که سابقهٔ کار در کانادا یا همان تجربه کانادایی را دارند در اولویت بالاتری نسبت به سایرین هستند.
حالا مواقعی هست که هنوز به ماه نرسیده کار مورد نظر را پیدا میکنید. اما طبق تجربهٔ مهاجران، در بسیاری موارد، پروسهٔ کاریابی بیش از اینها طول میکشد. این وسط، پرداختن به یک شغل سطح پایین و زندگی با حداقل حقوق در کانادا و کسب تجربهٔ کانادایی، عاقلانهترین راهکار ممکن است.
خیر! با وجود نظرات نگرانکننده کنندهٔ کاربران در بخش قبل، جواب این سوال منفی است. تردیدی نیست که این کشور با کمبود نیروی کار مواجه است. اما چه کاری و چه میزان درآمدی؟ در کل احتمال کار پیدا نکردن در کانادا احتمال ضعیفی است. منتها اینکه چقدر طول میکشد یک شغل ایدهآل پیدا کنیم، کاملاً بحث دیگریست و به لیست بلندبالایی از عوامل بستگی دارد که موارد زیر تنها بخشی از آنهاست:
بین آنچه یک کارگر ساده تجربه میکند با مسیری که یک متخصص در پیش رو دارد فرق زیادی هست. یا تجربهٔ یک آرایشگر یا یک تکنسین تأسیسات ساختمان با کسی که در حوزهٔ آیتی کار میکند، کاملا متفاوت است. چیزی که با اطمینان کامل میتوان در موردش توافق داشت این است: اگر سابقه تحصیلی و کاری شما در لیست مشاغل مورد نیاز کانادا قرار داشته باشد، احتمال موفقیت شما به شدت بالاتر است!
خیر! برای یک فرد ماهر یا به عبارتی Skill Worker هیچ تضمینی برای رسیدن به شغل ایدهآل و داشتن درآمد خوب در یک زمان کوتاه نیست! حتی برای کسانی که پتانسیل کار در شغلهای پردرآمد کانادا را دارند. چنین فردی، شانس بیشتری نسبت به دیگران دارد و لازم نیست نگران بیکار ماندن باشد. اما وقتی دربارهٔ زمان رسیدن به شغل دلخواه صحبت میکنیم، با این اوضاع گرگ و میش اقتصادی در کانادا، این حجم از مهاجرپذیری و این میزان رقابت، نمیتوان برای تخمین زمان به فرمول دقیقی رسید. بر همین اساس کسی که به کانادا مهاجرت میکند باید دستکم در یکی از چهار حالت زیر قرار بگیرد:
قبول دارم که درونمایهٔ این مقاله، از نظر برخی از خوانندگان بیش از حدی منفی است. اما راستش را بخواهید این مطالب چیزی فراتر از تجربهٔ بسیاری از مهاجران و شهروندان فعلی کانادا نیست. در ضمن باز هم تأکید میکنم که مقادیری منفی بودن، به خوشبینی بیحساب و کتاب ارجحیت دارد و جلوی یکسری تصورات و تصمیمات هیجانی را میگیرد. آن هم در دورانی که اقتصاد کشور در حال سکندری زدن است و هزینههای زندگی، لااقل در شهرهای اصلی کانادا سر به فلک میکشد. توصیه میکنم مروری هم بر مقاله چقدر طول میکشد در کانادا خانه بخریم داشته باشید.
بله. منتها کارهای جنرال و مشاغل سطح پایین که بیشتر از مهارتها و سوابق کاری شما، با کاراکتر و مهارتهای ارتباطی شما سر و کار دارند. باور عموم مردم نسبت به بازار کار کانادا که تا حد زیادی درست است به این واقعیت اشاره میکند که: کار پیدا کردن در کانادا ساده است. اما کارِ خوب پیدا کردن بحث دیگریست!
اگر منظور کار تخصصی باشد به شدت به رزومه کاری و تحصیلی شما وابسته است. اما اگر هدف استخدام به عنوان جنرال ورکر باشد، دو حوزهٔ ساختمانسازی و بهداشت و درمان، دارای موقعیتهای شغلی زیادی هستند.
بسیاری از کارهای سطح پایین کانادا، نیازی به تحصیلات خاصی نداشته و معمولا داشتن تحصیلات دبیرستان، برای یک جنرال ورکر کافی است. اما این احتمال وجود دارد که کارفرمای شما روی مهارتهای زبانی تاکید داشته باشد. پس حتی اگر تحصیلات خاصی نداشته باشید، برخورداری از مهارت ارتباطی خوب، شانس استخدام را به شدت بالا میبرد.
به عنوان یک جنرال ورکر میتوان در زمانی کوتاهتر از یک ماه و حتی در طی دو هفته وارد بازار کار شد. از کار در فروشگاه و رستوران گرفته تا کار در یک پروژهٔ ساختمانی. اما برای بدست آوردن جایگاه شغلی دلخواه و بسته به اینکه تخصصتان در چه حوزهای است و در آمادهسازی رزومه مناسب چقدر مهارت دارید، ممکن است چیزی بین دو تا دوازده ماه طول بکشد.