هویت زن ایرانی که توسط همسرش، مهدی پورباقی در شهر سینت جان نیوفاندلند به قتل رسیده مشخص شده است. نامش باران بوده ۳۳ سال سن داشته و در زمان حادثه، تنها ۲ ماه از ورودش به کانادا میگذشته است. مهدی پورباقی که به خاطر پادکست جناییاش به نام «آخرین شاهد» برای برخی از ایرانیان شناخته شده بود، پس از قتل همسرش، جسد را در چمدان میگذارد و جایی در اطراف سینت جان و در نزدیکی خیابان Water Street رها میکند.
به گفتهٔ خواهر مقتول، مهدی و باران ۱۱ سال پیش با هم ازدواج کرده و ۸ سالی را در شهر لاهیجان زندگی میکردند. مهدی که فارغالتحصیل دانشگاه شریف در رشتهٔ ریاضیات بوده، از طریق برنامهنویسی هزینههای زندگی را تامین میکرده و پس از قبولی در دانشگاه تربیت مدرس برای تحصیل فوق لیسانس به تهران میرود.
خواهر باران اشاره میکند بدون اینکه خبری از خواهرش داشته باشد، ماجرای خودکشی مهدی را از یکی از دوستان باران در لاهیجان میشنود. او تعریف میکند مهدی و باران عاشقانه یکدیگر را دوست میداشتند و از مهدی به عنوان یک فرد باهوش و نخبه یاد میکند. از نظر او رابطهٔ خواهرش با مهدی بسیار خوب بوده و در تمام مدت زندگی مشترک، هیچگونه بیاحترامی و رفتار ناهنجاری از مهدی سر نزده بوده است.
مهدی پس از دریافت مدرک ارشد در رشتهٔ کامپیوتر و انفورماتیک، بورسیه گرفت و در تابستان ۱۴۰۱ راهی کانادا شد. باران هم مشغول کارهای ویزا شد و شروع به گذراندن دورههای آرایشگری کرد تا در اسرع وقت به همسرش ملحق شود و در کانادا راحتتر کار پیدا کند.
خواهر مقتول ادامه میدهد: « … باران دو ماه پیش موفق به رفتن شد و هر بار که با او صحبت میکردم هیچ اثری از ناراحتی و نگرانی نداشت». خواهر مقتول ۲ روز قبل حادثه با باران صحبت کرد و در تصورش نمیگنجید که این آخرین بار است که صدای خواهرش را میشنود.
در نهایت روز بیست و پنجم تیر، خانم جوانی از کانادا به یکی از دوستان باران در ایران زنگ زد و با دلهره و ناراحتی سراغ باران را گرفت. معلوم شد که مهدی در بیمارستان است و بیمارستان به جز فامیل درجه یک به کسی پاسخگو نیست. پس دخترخانمی که گویا دوست دختر مهدی در کانادا بوده، برای اطلاع از حال مهدی به دنبال باران میگشته است. این وسط هیچکس از اتفاق شومی که برای باران افتاده بود خبر نداشت.
خواهر مقتول به این نکته اشاره میکند که «ما از ارتباط مهدی با یک دختر دیگر مطلع نبودیم… فقط یک چیزهایی شنیده بودیم. این شخص در روز خودکشی مهدی، با دوست باران در ایران تماس گرفت و تازه آنجا بود که فهمیدیم برای مهدی اتفاق بدی افتاده. ولی هنوز هم نمیدانستیم باران کجاست و چه بلایی سرش آمده… تا اینکه روز بعد پلیس با ما تماس گرفت و گفت جسد خواهرم در یک چمدان پیدا شده. مهدی بعد از کشتن خواهرم بدنش را کنار رودخانه رها کرده بود…».
خواهر مقتول، به ادعای نادرست رسانهها در مورد قطعه قطعه شدن جسد اشاره میکند. گویا پلیس نیوفاندلند در تماسی که با خانوادهٔ باران داشته، آنها را از برخی جزئیات ماجرا باخبر کرده است. به گفتهٔ پلیس به جز یکسری آثار و جراحات ناشی از درگیری، اثری از بریدگی و قطع عضو در بدن مقتول نبوده است. تحقیقات پلیس هنوز ادامه دارد و خواهر باران امیدوار است، جزئیات ماجرا و انگیزهٔ جنایت به زودی مشخص شود و بدن خواهرش برای دفن به ایران برگردد.